مناجات با امام زمان(عج)
هرکه بی دل نشود محرم جانان نشود
آنکه سرگشته یار است پریشان نشود
لقمه نان تو غلامان، همه مِنّا سازد
ورنه هر دلشده ای حضرت سلمان نشود
نه دلم ، دارو ندارم ز غم هجر تو سوخت
جز به دستان تو این سوخته درمان نشود
"جابر العظم کسیری" دل ما را دریاب
نقص این عمر به جز وصل تو جبران نشود
گنهم دیدی و یک بار به رویم نزدی
وای بر حال غلامی که پشیمان نشود
ترسم این است و بدانم که سرم می آید
من بمیرم شب هجران تو پایان نشود
عرضه ی عشق کنم محضرت ای محبوبم
سِرّ این غربت خود را ، ز چه عنوان نشود؟
بر تسلای دل هرچه غریب وطن است
هیچ ذکری به خدا ذکر «حسین جان» نشود